غیرممکن٬ فقط یک کلمه است

هر کس در دورانی از زندگی خود این رویا را در سر داشته که انسان خاص و بزرگی شود. کیست که درباره قهرمانی یک مسابقه ورزشی خیال پردازی نکرده باشد؟ کیست که رویای بازگشت به وطن را در سر نپرورانده باشد؟ و چند بار تابحال ثروتمند شدن یا موفقیت یا شادی در روابط خود را آرزو کرده ایم؟

 

ما اغلب رویاهای بزرگ و امید و ارزوهای فوق العاده ای داریم. متاسفانه رویاهای ما در همان حد رویا باقی می مانند و آرزوهایمان در اتاق کوچک زیر شیروانی خاک می خورند.

 

این تحول غم انگیز رویدادهای زندگی ماست. بجای اینکه ماجراهای هیجان انگیز واقعی را تجربه کنیم٬ در زندگی یکنواخت روزمره گرفتار شده ایم که فقط وجود داشته باشیم.

 

اما می دانید قضیه چیست؟ زندگی می تواند خیلی بهتر این باشد به شرط اینکه بیاموزیم بالاتر را هدف بگیریم.

 

 

 

ادامه نوشته

عطر بهشت ! ( این بار نسخه ی اصلی !!! )

قبلاْ نوشت ۱ : یک بار مقاله ای رو در همین وبلاگ با همین تیتر نوشته بودم که در روزنامه جام جم هم چاپ شد. اون مقاله رو از داستان " عطر بهشت " نوشته ی خانم نقاش پور الهام گرفته بودم. چند روز پیش اتفاقی به داستان برخوردم و تصمیم گرفتم داستان رو برای شما هم بزارم.

قبلاْ نوشت ۲ : شاید تایپ این داستان ۲ صفحه ای جریمه ی خوبی باشه برای من به خاطر تاخیر در ارسال پستم.

قبلاْ نوشت ۳ : امیدوارم مدیر محترم وبلاگ کوتاهی من رو ببخشن

قبلاْ نوشت ۴ : اینم لینک مقاله ای که من نوشتم : عطر بهشت

و این هم داستان زیبای " عطر بهشت " ؛ تقدیم به شما ...

من مامان رو خیلی دوست دارم چون ساده است، مثل یک بچه. وقتی که برایش یک لطیفه تعریف می کنم غش غش می خندد و بعد  در حالی که چشم هایش از شدت شیطنت برق می زند، دو تا لطیفه ی جدیدی را که شنیده برایم تعریف می کند و کلی با هم کیف می کنیم. البته مامان خیلی هم با محبت است. او می گوید: " زکات زنده بودن محبت کردنه و همون صبح اول وقت باید زکاتت رو بپردازی، به هر کی که رسیدی! " و من در حالی که چشمانم از این همه بذل و بخشش گشاد شده است، جواب می دهم: " به هر کی خیلی خطرناکه، اونوقت مردم چی می گن؟! " او باز با همان مهربانی همیشگی و سرحالی می گوید: " به هر کی که رسیدی، ولی به هر کی یه جور، طوری که حرفی از توش درنیاد! حالا خیالت راحت شد؟ " منظورش را می فهمم و جواب می دهم: " چشم، حالا شد یه چیزی! "

مامان با پیامک هایش، محبتش را به دوستانش می دهد. یک بار یک پیغام درست کرد که شکل چند گل رز را نشان می داد و نوشت: " من این گل های رز رو از باغچه ی دلم، برای گلستان دل پر مهر شما چیدم! " و آن را برای تمام دوستانش فرستاد. جواب های پر محبتی برایش رسید. حتی یکی از آن ها زنگ زد و گفت که با خوندن آن اشک در چشم هایش حلقه زده! فکر کنم طفلکی خیلی کمبود محبت داشته!

یک بار دیگر پیغامی فرستاد به این مضمون: " تو با موبایلت چیکار کردی که من هر چی زنگ می زنم میگه مشک مورد نظر در قلب شماست!؟ "

برای همین کارهاست که دوستان مامان خیلی برایش پیغام می فرستند و به او زنگ می زنند.

مامان همیشه به من می گوید: " اگر می خواهی در دل ها راه پیدا کنی، خاکی باش ولی خاک نشو! شاید به همبن زودی من باید بروم کلاس کشتی، تا کسی نتواند مرا خاک کند!

البته در عین حال او از من می خواهد که آنقدر جرئت و جسارت داشته باشم که همیشه با شوخی و خنده حقم را بگیرم و هیچ وقت نگذارم کسی به من ظلم کند.

مامان به من یاد داده برای جلب محبت، به علایق آدم ها توجه کنم یادم می آید که یک بار کاری در یک اداره ای داشتم و شنیدم که یکی از مراجعان به کارمندی که می بایست کار من را انجام می داد گفت که " شهریار چطوره؟ " کارمند با لبخند جواب داد که تازه یاد گرفته او را بابا صدا کند. از اینجا من متوجه شدم که آن آقای کارمند، بچه ای به اسم شهریار دارد! بنابراین هر موقع که برای پیگیری کارم می رفتم از او می پرسیدم: " آقا شهریار چطوره ؟! " باور کنید که او کار مرا با سرعت هر چه تمام تر انجام می داد و تازه از جایش بلند می شد و به بقیه همکارانش سقارش مرا می کرد و می گفت این خانم آشنای ماست !

یک بار دیگر در یک سازمانی کار داشتم. وقتی که آن خانم کارمند داشت متنی را پای نامه ام می نوشت به او گفتم : " چقدر خط شما قشنگه ” او به قدری خوشحال شد که شروع کرد به این که : حالا تازه خطم بد شده، چون باید همه چیز را خیلی سریع بنویسم ... و خلاصه با هم کلی دوست شدیم !

البته این را دیگر مامان نگفته بود ولی خوب، چون مامان از هر چیز خوب تعریف می کند، من هم یاد گرفته ام که خوبی ها را ببینم و بازگو کنم. به قول سهراب سپهری چشم ها را باید شست ...

یا به قول مامان: " هر کدام از ما باید یک پیامبر صلح باشیم که به هر کجا که می رویم عطر بهشت را از خود جا بگذاریم. یعنی در هر جمع، بودن ما بهتر از نبودنمان باشد! اینطوری هیچ وقت اسم ما از لیست مهمان ها خط نمی خورد! هر چند که باید حساب این "حسن جویی " که واقعیت را بیان می کند با چاپلوسی دروغین از هم جدا کرد.

یکی از بزرگان گفته : زندگی مثل یک بوم نقاشی است که در آن از پاک کن خبری نیست! بنابراین آنچه در مورد خودمان و دیگران انجام می دهیم، هیچ وقت از یاد نمی رود، پس چه بهتر که عطری بهشتی از خود برجای بگذاریم.

یک نکته را هم بهتر است بگویم که به قول مامان قبل از اینکه به هر کسی محبت کنی، اول باید خودت را ( هر چقدر هم که بد قیافه باشی! ) بپذیری و دوست داشته باشی و فقط در این صورت است که می توانی دیگران را هم دوست بداری.

لابد شما هم شنیده اید کسی که خودش را دوست ندارد ولی به دیگران محبت می کند، انتظار و توقع پیدا می کند، چون معمولا جواب نمی گیرد همیشه توی ذوقش می خورد. این را بودا گفته : " ریشه ی تمام رنج های زندگی، توقع داشتن از دیگران است. "

شاید این چیزهایی را که مامان می گوید برای بعضی ها سخت باشد ولی به قول معروف هر کوهی، با برداشتن اولین سنگریزه جابجا می شود! پس باید شروع کرد و تمرین کرد. همین طور که من هر روز تمرین می کنم. روی میز توالتم یک نت گذاشته ام با عبارت " عطر بهشت " که با دیدن آن یادم می آید که هر روز باید محبتی به خودم و به دیگری انجام بدهم. مثل مورچه ها که هر روز یک چیزی برای خودشان ذخیره می کنند. ما که از مورچه ها کمتر نیستیم، حداقل از نظر وزنی! حالا کم کم دارم راز جذابیت مامان را درک می کنم و تلاش می کنم که هر روز لیست دوستانم را طولانی تر کنم. با خودم قرار گاشته ام هر اسمی که به این لیست اضافه شود بر خودم یک بستنی قیفی بخرم! چطور است ؟

شما هم یادتان باشد از این به بعد، کله ی سحر که بیدار شدید، زکات زنده بودنتان را هر چه سریعتر به اطرافیان پرداخت نمایید.

غفلت موجب پشیمانی است !

...............................................................

برگرفته از کتاب : داستان های مامان من؛ به نوشته ی پری نقاش پور. انتشارات هو

 

30 نکته موفقیت برای 30 روز آینده

ذهن٬ ابزار قدرتمند موفقیت است. افکار روزمره می توانند واقعا عقاید٬ روحیه و حتی میل شما به موفق شدن را تغییر دهند. برای 30 روز آینده بر تکت تک نکات موفقیت زیر تمرکز کنید و روز خود را با اعتقاد راسخ به خوش بینی و موفقیت آغاز نمائید.

 

نکته موفقیت: ویل اسمیت می گوید: "اگر همیشه آماده باشید٬ دیگر مجبور نیستید آماده شوید".

 

نکته موفقیت: شما مسئول زندگی٬ افکار و موفقیت خود هستید.

 

نکته موفقیت: عزت نفس به شما کمک می کند در زندگی موفق باشید نه اینکه فقط زنده بمانید.

 

نکته موفقیت: هیچ کدام از نظرات شما مهم تر از آن که خودتان مالک آن هستید نیست.

 

نکته موفقیت: جوزف مورفی می گوید: "پول همیشه آزادانه در زندگی من جریان دارد و همیشه چیزی هم اضافه می آید".

 

نکته موفقیت: اهداف بزرگ هم از قلب سرچشمه می گیرند و هم از عقل انسان.

 

نکته موفقیت: ویلیام شکسپیر می گوید: "هیچ چیز خوب یا بد نیست مگر آنکه افکار ما آن را خوب یا بد کند".

 

نکته موفقیت: انتظار موفقیت را بکشید تا موفق شوید! این در عمل همان قانون جذب است!

 

نکته موفقیت: برای تغییر دادن محیط بیرونی باید از تغییر درون خودمان شروع کنیم.

 

نکته موفقیت: هر روز با خوش بینی زندگی کنید!

 

نکته موفقیت: محققان می گویند 15 ثانیه خندیدن٬ 2 روز به طول عمر شما می افزاید.

 

نکته موفقیت: کالین پاول می گوید: "هیچ کدام از ما نمی توانیم دیروز خود را تغییر دهیم اما تمام چیزی که می توان آن را تغییر داد فرداهای ما هستند".

 

نکته موفقیت: کلماتی که شما به خودتان می گویید٬ مهم ترین چیزهایی هستند که می شنوید.

 

نکته موفقیت: انتظار نداشته باشید دیگران مشکلات شما را حل کنند.

 

نکته موفقیت: تعهد٬ فاکتور مهمی در دستیابی به هدف است.

 

نکته موفقیت: برای داشتن چیزی که هرگز آن را نداشته اید٬ باید کاری را انجام دهید که هرگز انجام نداده اید.

 

نکته موفقیت: ثروت خود را کنترل کنید وگرنه او کنترل شما را بدست می گیرد!

 

نکته موفقیت: تجسم کردن برای رسیدن به هدف به شما انگیزه می دهد.

 

نکته موفقیت: تاگور می گوید: "به دنبال اهداف خود باشید! شما نمی توانید تنها با زل زدن به آب از اقیانوس عبور کنید".

 

نکته موفقیت: دنیا متعلق به آدم های با شهامت است!

 

نکته موفقیت: زمانی که تصمیمی می گیرید٬ با اطمینان کامل آن را پیگیری کنید.

 

نکته موفقیت: تعریف و تمجید در شنوایی فرد معجزه می کند.

 

نکته موفقیت: 72 درصد از سرمایه گذاران موفق٬ خود را آدم های سخت کوشی می دانند که این به معنای تلاش فراوان و هوشمندانه است.

 

نکته موفقیت: کیم کیوزاکی می گوید: "استقلال مالی به معنای این است که حق انتخاب بیشتری داشته باشید".

 

نکته موفقیت: از گذشته به عنوان ابزاری برای تمرکز انرژی در زمان آینده استفاده کنید.

 

نکته موفقیت: انتخاب خوش بینی به معنای این است که تصمیم بگیرید در زندگی و آینده خود انسان فعالی باشید.

 

نکته موفقیت: شما آینه تمام نمای انتظارات خودتان هستید.

 

نکته موفقیت: موفقیت انتخاب شماست.

 

نکته موفقیت: انسان های موفق سوالات هوشمندانه می پرسند و سپس با دقت به پاسخ ها گوش می کنند.

 

نکته موفقیت: یک هنرمند آمریکایی که بیش از 101 سال زندگی کرده می گوید: "من به زندگی خود به عنوان یک روز کاری خوب نگاه می کنم. کارها به پایان رسیده و من از همه چیز راضی هستم".


سولماز فروتن

مجله موفقیت

راز جاودانگی ...

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما

 

از نظر شما راز جاودانگی چیست ؟ آیا همین بیت بالاست ؟ یا ...

 

///  ///

10 قدم تا رسیدن به هدف

10 قدم تا رسیدن به هدف

1.آنچه می خواهید به آن دست پیدا کنید را دقیقا مشخص نمائید

بیشتر مردم نمی دانند از زندگی خود چه می خواهند و حتی بعد از کلی فکر کردن اغلب به آن نتیجه ای که می خواهند نمی رسند. این یکی از همان دلایلی است که علیرغم وجود کتاب های فراوان در زمینه موفقیت٬ بیشتر افراد زندگی متوسطی دارند و به موفقیت های بزرگ دست پیدا نمی کنند.

2.طرح و نقشه ای بکشید

تا جایی که ممکن است وقت خود به پیدا کردن هدف یا اهداف خود اختصاص دهید حتی اگر کوچک باشند. هر کس که آرزوهای بزرگی داشته باشد و اشتیاق نشان دهد نمی تواند زندگی اش را متحول کند. هر کسی نمی تواند میلیونر شود یا استعداد پول درآوردن ندارد.

پس از یافتن اهدافی که واقعا خواهان آنها هستید٬ یک یا چندین برنامه را طرح ریزی کنید و تا حد امکان به آنها جامه عمل بپوشانید.

3.از مراحل مورد نظر فهرستی تهیه کنید

فهرستی از اقدامات لازم – مثلا ثبت نام در یک کلاس٬ مطالعه٬ کسب مهارت٬ پیدا کردن کار و غیره – و سایر مراحلی که برای دستیابی به هدف باید آنها را به اجرا درآورید٬ تهیه کنید.

4.دست به کار شوید و بی تفاوت نباشید

دست به اقدام بزنید و مراحلی را که نوشته اید پیاده کنید. منتظر نباشید تا همه چیز خودبخود اتفاق بیفتد.

5.مطالعه کنید و به توصیه های دیگران گوش دهید

درباره آنچه می خواهید مطالعه داشته باشید. کسانی را ملاقات کنید که می توانند به شما کمک کنند و به توصیه های آنها گوش دهید اما از عقل و خرد خودتان بهره بگیرید و قبل از پذیرفتن هر توصیه ای٬ برای خودتان دلیل بیاورید.

6.گزینه های جانبی داشته باشید

اگر روشی کارساز نبود٬ به دنبال گزینه های دیگر باشید.

7.هر از گاهی اهداف خود را بررسی کنید

برخی از اهداف ارزش این را ندارند که به آنها دست پیدا کنید. شرایط و آدم های پیرامون شما تغییر می کنند. برخی از اهداف اهمیت خود را از دست می دهند. خوب است به طور منظم اهداف خود را مورد بررسی قرار دهید و آنچه بی ارزش است را هرس کنید.

8.عبارات تاکیدی را تکرار کنید

با ایمان و احساس به خودتان بگویید که به هدف دست یافته اید. اگر به آنچه می گویید شک نداشته باشید و آنها را باور کنید٬ به همان صورت در ضمیر ناخودآگاه شما ثبت می شوند و اشتیاق و انگیزه شما بیشتر می شود.

9.هدف خود را مجسم کنید

تجسم کردن نیز ضمیر ناخودآگاه شما را تحت تاثیر قرار می دهد تا انگیزه پیدا کنید٬ بر هدف تان متمرکز شوید و بیشتر از ایده ها و فرصت ها مطلع باشید.

10.دست به عمل بزنید

نه اینکه فقط عبارات تاکیدی را بگویید و تجسم کنید اما دست به هیچ کاری نزنید. هر کاری لازم است بکنید تا هدف شما به نتیجه برسد. احساس خود و ایده ها و فرصت های تازه ای که خود را نشان می دهند دنبال کنید و کمک دیگران را بپذیرید.

 

ترجمه: سولماز فروتن

منبع:  www.successconsciousness.com

 

آداب استفاده از تلفن همراه

تلفن همراه برای بسیاری از ما یک منجی است اما کسانی که آداب استفاده از آن را نمی دانند اسباب زحمت ما را فراهم می کنند. این افراد همه جا هستند٬ هر جایی که تلفن همراه آنتن می دهد. نکته مهم این است که قبل از خرید تلفن همراه٬ با آداب استفاده از آن آشنا شده باشیم. بسیاری از کسانی که از این طریق برای دیگران مزاحمت ایجاد می کنند٬ متوجه نیستند که دارند کسی را آزار می دهند. آیا شما هم از این دسته افراد هستید؟

وقتی دارید با تلفن همراه صحبت می کنید٬ سه متر از دیگران فاصله بگیرید. استثنا هم وجود ندارد.

بلند بلند با تلفن همراه خود صحبت نکنید. لازم نیست فریاد بزنید تا طرف مقابل در آن سوی خط صدای شما را بشنود.

همزمان کار دیگری انجام ندهید. هنگام رانندگی٬ خرید٬ هنگام کارهای بانکی٬ وقتی در صف ایستاده اید یا هر کار دیگری که نیازمند برقراری ارتباط متقابل با دیگران است٬ با تلفن همراه تماس نگیرید.

در فضاهای بسته (مانند حمام٬ آسانسور٬ اتاق انتظار٬ سالن نمایش٬ تاکسی٬ اتوبوس٬ قضار) با تلفن همراه خود صحبت نکنید٬ حتی اگر فاصله سه متری خود را با دیگران حفظ کرده اید. چون شما در فضای بسته قرار گرفته اید٬ دیگران صدای شما را می شنوند و چاره ای جز گوش دادن ندارند.

در این مکان ها حتی اجازه ندهید تلفن همراه شما زنگ بخورد: جلسه٬ کتابخانه٬ موزه٬ اماکن مذهبی٬ مدرسه٬  سخنرانی٬ در اجراهای زنده٬ تئاتر٬ محل کار.

وقتی دارید با کسی غذا می خورید٬ از تلفن همراه خود اسستفاده نکنید. آن را کاملا خاموش کنید. اگر منتظر یک تلفن مهم هستید٬ پیشاپیش به کسی که پیش شماست خبر بدهید. مهم نیست در چه مورد صحبت می کنید٬ سر میز غذا مکالمه تلفنی خود را طولانی نکنید. سر میز غذا اس ام اس بازی نکنید حتی اگر حرفی برای گفتن ندارید.

زمانی که در سالن سینما یا تئاتر هستید٬ تلفن همراه خود را خاموش کنید. حتی اگر تلفن همراه خود را روی حالت ویبره بگذارید٬ در لحظات سکوت نمایش فیلم٬ دیگران صدای آن را می شنوند. حتی اگر صدای ویبره را نشنوند٬ نور صفحه تلفن همراه شما مزاحم آنهاست. در سالن سینما یا تئاتر٬ ساعت تلفن همراه یا اس ام اس را چک نکنید. فقط تلفن همراه خود را خاموش کنید تا فیلم تمام شود.

عادت کنید اس ام اس بفرستید. زمانی که در محیط بسته قرار گرفته اید یا نمی توانید فاصله سه متری خود را از دیگران حفظ کنید٬ درست نیست که با تلفن همراه خود صحبت کنید اما ارسال و دریافت اس ام اس اشکالی ندارد. در چنین موقعیتی٬ این قوانین را به خاطر داشته باشید:

•         زنگ اس ام اس خود را از حالت صوتی به حالت ویبره تغییر دهید.

•         تنها زمانی اس ام اس بفرستید که یک جا ثابت نشسته و یا ایستاده اید و سر راه کسی نیستید. هنگام قدم زدن یا رانندگی اس ام اس بازی نکنید.

•         وقتی دارید کاری انجام می دهید که نیازمند هشیاری و دقت شماست٬ اس ام اس نفرستید. نمونه آشکاری از این مورد٬ زمانی است که کنار خیابان ایستاده اید و منتظر سبز شدن چراغ عابر پیاده هستید.

•         وقتی در جلسه یا کنفرانسی هستید که باید حواس تان به صحبت های سخنران باشد٬ اس ام اس بازی نکنید.

 پشت تلفن درباره زندگی شخصی خود صحبت نکنید. مردم صدای شما را می شنوند و مسائل خصوصی شما واقعا به آنها ارتباطی ندارد!

اگر مجبور هستید هنگام خرید در بازار با تلفن همراه خود صحبت کنید٬ مراقب اطرافیان خود باشید تا با آنها تصادف نکنید!

سولماز فروتن / مجله مادران

 

 

 

یک مدیر عامل کله شق باشید!!

یک مدیر عامل کله شق باشید! 

1.     به هیچ کس – نه زیردست ها و نه مافوق ها مخصوصا کارمندان خود - اعتماد نکنید!

2.     باور داشته باشید که تمام کارمندان شما تنبل هستند و به درد هیچ کاری نمی خورند. این را مرتبا به آنها یادآوری کنید!

3.     مرتبا عصبانی شوید و داد و فریاد راه بیندازید. به این ترتیب کارمندان شما می فهمند که کار برای شما اهمیت دارد!

4.     هرگز بخاطر مراسم های خاص به کسی اجازه مرخصی ندهید. بچه دار شدن٬ بیمار شدن٬ مراسم عروسی٬ عزا یا سالگرد ازدواج همگی روش های در رفتن از کار هستند. اجازه ندهید کسی از زیر کار در برود!

5.     سعی کنید تصمیم گیری نکنید. تصمیم ها می توانند زمینه اخارج شما را فراهم کنند. اگر لازم است تصمیم خاصی اتخاذ کنید٬ تا جایی که ممکن است آن را به تاخیر بیندازید!

6.     اشتباهات دیگران را از هر نوعی که هست تحمل نکنید. حتی کوچکترین اشتباه این واقعیت را اثبات می کند که کارمندان شما خرابکار هستند. آنها را به بهانه هر تخلف کوچکی اخراج کنید!

7.     انتقاد کنید. از کار و خدمات هیچ کدام از کارمندان خود رضایت نداشته باشید. اگر تمام تلاش خود را می کنند٬ باز هم باید بهتر از این باشند!

8.     به هیچ پیشنهادی گوش نکنید. زیردستان شما دست به هر کاری می زنند که شما را به دردسر بیندازند. شما راه خودتان را بروید!

9.     به کارمندان خود غر بزنید. سعی کنید آنها را توجیه کنید و به طرف خودتان بکشانید و به کمک آنها افراد بی مصرف اداره را وادار کنید فرار را بر قرار ترجیح دهند!

10.            هر از گاهی فکر و نظرتان را در مورد هر چیزی عوض کنید. اجازه ندهید کارمندان شما بخاطر آنچه که هستند به خودشان ببالند!

11.            دیر بیایید و زود بروید. یک ساعت ناهار بخورید. به زیردستان خود نشان دهید که شما رئیس هستید و می توانید هر کاری که دوست دارید انجام دهید!

12.            هر گونه جشن و مهمانی را در محل کار ممنوع کنید. نه جشن تولد٬ نه جشن سال نو٬ نه آذین بندی٬ هیچ. اداره که جای این مسخره بازی ها نیست. کلی کار هست که باید انجام شود!

13.            هرگز از کارمندان خود تعریف و تمجید نکنید. از آنها بیشتر از این انتظار می رود. به علاوه٬ هیچ کارمندی کاری انجام نمی دهد که شایسته تقدیر باشد!

14.            هرگز به کارمندان خود نگویید که دقیقا چه کار می کنید مبادا از همین موضوع بر علیه خودتان استفاده کنند!

15.            درباره موقعیت اداره با هیچ کدام از کارمندان خود صحبت نکنید. آینده و برنامه های مالی اداره هیچ ارتباطی به آنها ندارد. باید سرشان به کار خودشان باشد!

16.            به کارمندان خود آموزش ندهید. حداقل اطلاعات ممکن را در اختیار آنها قرار دهید. بگذارید آنها با کشف جزئیات خودشان را نشان دهند!

17.            اصلا از درس دادن به کارمندان خود دست برندارید٬ مبادا فکر کنند به جایی رسیده اند و چیزی می دانند. هیچ بهانه ای دست آنها ندهید که در مورد حقوق و مزایا گله و شکایت کنند!

18.            کارهای آسان را به کارمندانی واگذار کنید که همیشه با شما موافق هستند. این حق آنهاست!

19.            کارهای بی دردسر را به دوستان خود – همان کسانی که یا ظاهر خوبی دارند یا خوش تیپ هستند یا از ابراز دوستی با شما نمی ترسند -  محول کنید. رئیس بودن سخت است. این حق شماست که از این امتیازات بهره مند باشید!

20.            با اخراج هر کارمندی که خودتان دلتان می خواهد٬ از هزینه های اداره بکاهید. از آنها که باقی مانده اند هم کار بیشتر بکشید. شاید در نهایت به این نتیجه برسند که باید به این وضعیت عادت کنند!

21.            هرگز به کارمندان خود نشان ندهید که برای آنها ارزش و اهمیت قائل هستید. این کار شما را یک مدیر ضعیف جلوه می دهد و موقعیت شما را خراب می کند!

22.            قدرت خود را نشان دهید. پشت یک میز بزرگ بنشینید. مطمئن شوید که تمام صندلی های دور و برتان از شما پایین تر هستند!

23.            هرگز اجازه ندهید کارمندان درباره چیزی بحث و اظهار نظر کنند مگر اینکه خودتان از آنها خواسته باشید. شما مهم تر از آن هستید که از دفتر کار خود خارج شوید. بگذارید دیگران به حضور شما شرفیاب شوند!

24.            از جلسات اداری به عنوان فرصتی برای ترساندن کارمندان خود استفاده کنید. بلند صحبت کنید٬ زور بگویید٬ روی میز مشت بکوبید. نشان دهید اینجا چه کسی رئیس است!

25.            سرزنش های هیچ کس را قبول نکنید. اگر کسی خرابکاری کرده٬ خودش مقصر است٬ شما کاره ای نبوده اید!

26.            تمام کارهای خوب کارمندان را به اسم خودتان تمام کنید. هیچ کدام از آنها آنقدر با هوش و ذکاوت نیستند که به تنهایی چنین کاری را انجام بدهند!

27.            اجازه ندهید هیچ کس به هیچ عنوان تماس تلفنی شخصی داشته باشد. مطمئن شوید آنها می دانند که تمام حرکات آنها را زیر نظر دارید. شما به هیچ کدام از آنها اعتماد ندارید!

سولماز فروتن

 

 

چند قاشق غذای روح ...

من اين مطلب را ابتدا براي خودم مي‌نويسم و بعد براي خوانندگان اين صفحه روزنامه جام‌جم كه براي درج نظرات خوانندگان ايجاد شده است.

من چند وقتي است كه بدجوري احساس گرسنگي مي‌كنم. نه! اشتباه نكنيد! من هميشه سعي مي‌كنم بموقع وعده‌هاي غذايي را ميل كنم تا حس گرسنگي كمتر به سراغم بيايد، اما اين گرسنگي كه مد نظر من است جسمي نيست!

بله! چند وقت است كه روحم خيلي گرسنه‌اش شده و اين گرسنگي خيلي آزاردهنده است.

آخر من تا الان فكر مي‌كردم به اندازه كافي براي پالايش روحم كار كرده‌ام اما حالا متوجه شدم كه بد جور در بي‌خبري به سر برده‌ام.

ولي خب از قديم گفته‌اند جلوي ضرر را هر وقت بگيري غنيمت است و از آن به بعد سود مي‌كني.

من هم چون براي اين نقل قول‌هاي ارزشمند قديمي بسيار احترام قائلم؛ كمر همت رو براي عملي كردن اين نقل قول بستم تا ببينيم يار چه خواهد... واقعاً بعضي كارهاي ما آدم‌ها بسيار عجيب است!

خيلي وقت‌ها مي‌دانيم كاري كه در حال انجام آن هستيم شايد الان سودي كوتاه مدت داشته باشد، اما در نهايت هيچ سودي برايمان به ارمغان نمي‌آورد.

جالبه! آدمي را در نظر بگيريد كه از سلامتي خودش مي‌گذرد و با تمام وجود از بدنش كار مي‌كشد تا به سود مالي بيشتري برسد، و بعد همون شخص سود مالي را كه بسيار هم برايش زحمت كشيده، براحتي خرج مي‌كنه تا سلامتي از دست رفته براثر كار زياد روبرگرداند!!! برخي كار‌هاي ما انسان‌ها تناقض عجيبي است. اما جاي نگراني نيست !

ما مي‌توانيم با دقت بيشتري در كارهايمان آينده خودمان و نتيجه كارهايي كه باعث مي‌شود تا سلامت روحمان را تضمين كند بيابيم.

بياييد هميشه در كنار مصرف غذاي روزانه، چند قاشق هم غذاي روح ميل كنيم تا هم جسممان سير باشد و هم روحمان. اين‌طور ديگر از آن تناقض‌هاي عجيب زندگي ما آدما هم خبري نخواهد بود.

پای ورق :

به پیشنهاد دوست خوبم، حسین قربانی عزیز این مطلب رو که خودم واقعا دوستش دارم و در روزنامه ی

جام جم هم منتشر شد رو براتون گذاشتم.  این مطلب پایان کار من در این وبلاگ بود.

 

 

شکارش کن ... همین حالا !!!

آنتونی رابینز ... وین دایر ... برایان تریسی ... احمد حلت ... علیرضا آزمندیان ...

تا چه حد با این اسامی آشنا هستید ؟

اگر خواننده ی همیشگی این وبلاگ و مجلات و کتاب های روانشناسی کاربردی باشید، حتماً

تا به حال چندین بار نام این افراد رو شنیدین و شاید در موردشون مطالعه هم کرده باشید.

از این افراد به عنوان تاثیر گزار ترین اشخاص در زمینه ی روان شناسی کاربردی یاد می شه.

وقتی کتاب های این افراد رو می خونید و یا به سخنرانی هاشون گوش می دید، ناخودآگاه

یاد این شعر می افتید :

همه چی آرومه، من چقدر خوشحالم ...

این افراد همیشه از پیروزی و رفتن به جلو صحبت می کنند. ممکنه این جا یه سوالاتی پیش

بیاد :

آیا واقعاً این ها همیشه موفق بوده اند ؟ و از همان بدو تولد فقط و فقط روی تاب موفقیت تاب

خورده اند ؟ !!!

آبا واقعاً این ها همیشه شاد و خندان هستند و هیچ غمی ندارند ؟

آیا واقعاً این افراد با پدیده ای به نام مشکل، رو برو نشده اند ؟

راستش اگه جواب همه ی این سوال ها " مثبت " باشه، من یکی که دیگه سراغ اون ها و

کتاب هاشون نمی رم !!!

چون دوست دارم از اشخاصی مطلب بخونم که از جنس من باشند ولی در صورت مثبت بودن

پاسخ ها، همچین فردی نمی تونه اهل کره ی زمین باشه و باید آدرسش رو جای دیگه

جستجو کرد .... !!!

حرف حسابت چیه نویسنده ی عزیز ؟ !!!  

عرض می کنم خدمتتون ...

با شناختی که من از این افراد به وسیله ی خوندن آثارشون و شنیدن حرف هاشون به دست

آوردم، یک فرضیه رو مطرح می کنم که حرف اصلی نوشته ام هم داخلش هست ...

افرادی هستند که حرف از موفقیت نامحدود می زنن و اعتقاد دارند که شکست وجود نداره.

می دونید چرا ؟ مستقیم برید خط بعد تا بهتون بگم ...

این افراد یه توانایی رو در درونشون پرورش دادن به اسم " شکار سختی ها " ؛

به همین سادگی !!!

همین استاد احمد حلت؛ مطمئن باشید که در زندگی اش با مشکلات فراوانی مواجه شده،

اما چون نوع برخوردش با سختی ها مثل بیشتر افراد جامعه نیست، این نوع برخورد، ایشون

رو از بقیه متمایز کرده. چطور ؟ این داستان کوتاه و ریزه میزه رو بخونید :

دو نفر کنار هم زندگی می کردند که فوق العاده با هم تفاوت داشتند. یک روز در محل زندگی

آنها باد شدیدی شروع به وزیدن کرد؛ یکیشون که باد رو ویران کننده می دید، سریع رفت

پشت یه دیوار پناه گرفت تا از باد فرار کنه. اما اون یکی، باد رو یه فرصت دید ! دست به کار

شد و چند آسیاب بادی راه انداخت. و از طریق همون آسیاب، کلی انرژی تولید کرد. هر چه

باد شدیدتر می شد، دوست اولی نگرانیش بیشتر میشد که مبادا این دیوار فرو بریزه ؟ !!!

ولی دوست دوم خوشحال تر چون هم در ساختن آسیاب بادی خبره تر میشد و هم انرژی

بیشتری تولید می کرد.

باد های شدید در حقیقت همون مشکلات ما هستند !

یه نفر در مقابل مشکلات دنبال جایی می گرده که قایم شه و می ترسه با این مشکلات

مواجه بشه. و به خاطر همین ترس، مدام در زندگی به مشکل برمی خوره و نهایتاً همین

مشکلات، اون رو به زمین می زنه.

اما کسی که جسارت برخورد با مشکلات رو داره، هیچ وقت از مشکل نمی ترسه و با افکار

خلاق خودش، اون مشکل رو شکار می کنه ...

حتی بدترین و سخت ترین مشکل ها هم، قابل شکار اند ...

این کاری است که همه ی اون افرادی که ابتدای این پست اسم بردم، انجام دادن و

حالا به عنوان افراد شکست ناپذیر در دنیا و ایران، معروفند ...

وقتی براتون مشکلی پیش میاد، هم می تونید شکار بشید و هم شکار کنید ...

انتخاب با شماست ...  

علیرضابهرامی (بخش تکنیک هایی از موفقیت)

علیرضا بهرامی دوست عزیز و همکار قدرتمند:

از خداوند میخواهم مشکلاتتان را در زندگی حل

و

مسیر زندگی را برایتان سبز و هموار کند.

منتظر مطلب شما در ۲۰ خرداد هستیم.

 

حسین قربانی- تیم وبلاگ "موفقیت حق همه ی اایرانیان"

رند و زاهد ....

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

بارها خوندیم و شنیدیم که دنیا مزرعه آخرته ... هر چی الان بکاری فردا درو میکنی..

 

برای موفق شدن توی زندگیتون آیا فقط به خیال پردازی روی آوردید یا نه واقعا

حرکت می کنید .... قدم های امروز شماست که موفقیت فردای شما رو رقم

می زنه ...

همین !!!!

شما بگین ....

* غرق شدن در توهم ...

* داشتن آرزوی بیهوده ...

* فقط مثبت فکر کردن و عمل نکردن ...

و یا :

* شناخت کامل از نقاط ضعف و قوت ...

* تمرکز بر نقاط قوت ...

* سعی در تبدیل نقاط ضعف به قوت ...

شما بگوئید! مثبت اندیشی چیست ؟

به نظر من سه مورد پایین بیشتر با مثبت نگری هماهنگ اند تا بالایی

ها. به قول پرچمدار موفقیت، جناب آقای حلت :

" مثبت نگری یعنی به جای تاکید بر نداشته هایتان، تمامی توجه خود

را معطوف به داشته هایتان کنید که این امر مستلزم شناخت نقاط

قوت و ضعف می باشد.

حال، دوستان !

تعریف شما از مثبت اندیشی چیست ؟

شاد باشید و شادی بخش - علیرضا بهرامی

عطر بهشت

" عشق، صفا، محبت، شادی، مهربانی، انرژی و ... "

چقدر با واژه های بالا آشنایی دارید؟ آیا شده تا به حال توی فرهنگ لغت نگاهی به معنی این واژه ها انداخته باشید؟ یک سوال دیگه !

چقدر دوست دارید که " عشق، صفا، محبت، شادی، مهربانی، انرژی و خیلی از صفات خوب دیگه در زندگی شما و در تمام ابعاد وجودتون ریشه کنه و جاری باشه ؟

فکر می کنم که همه ی شما یکی از اهداف اصلی تون پر و بال دادن به همین صفات عالی در زندگی باشه. چقدر زیباست که زندگی انسان، سرشار از " عشق، صفا، محبت، شادی، مهربانی و انرژی " باشه ...

اما تا حالا به این فکر کردین که چقدر زیباتره وقتی شما واسطه ای برای بروز هر یک از این صفات در زندگی شخص دیگری باشید؟ بله!!!

هر یک از شما میتونه یک پیام آور باشه. پیام آور همه صفات خوب، پیام آوری که میتونه همون اول صبح، زندگی یک نفر رو از سیاه به سفید و از منفی به مثبت تبدیل کنه. هر یک از شما می تونه " عطری بهشتی " رو به زندگی دیگران هدیه کنه. دوستان من، برای هدیه دادن " عطر بهشت"، نیازی به تشریفات و صرف هزینه های زیاد نیست. خیلی ساده، مثلاً با یک سلام به اولین رهگذر که اول صبح در خیابان می بینید و یا ارسال یک پیامک مثبت در همان اول صبح، می تونید هم " عطر بهشت " رو به دیگری هدیه کنید و یک روز عالی برای او بسازید و هم خودتان با شاد کردن دیگری، شاد شوید و از روزتان لذت ببرید.

 واقعاً تا به حال چقدر به این موضوع فکر کرده بودید که شما میتونید هر روز شادی بخش و انرژی بخش زندگی دیگران باشید؟ شما با این کار، نه تنها دیگران رو خوشحال می کنید، نه تنها به دیگری انرژی می دهید، نه تنها در درک عشق و محبت و صفا با او شریک می شوید، بلکه همه ی این صفات نیک رو برای خودتون هم جذب می کنید.

 فقط کافیه شما یک قدم مثبت بردارید تا خداوند بزرگ، تا کائنات،  ده قدم برای شما برداره. ای تو ! دوست خوب من، الان وقتش رسیده که خجالت رو کنار بگذاری، وقتش رسیده که جسارت خودت رو اول به خودت و بعد به اطرافیانت نشون بدی. نشون بدی که تو می تونی نه تنها خودت رو خوشبخت کنی، بلکه توان این رو هم داری که باعث خوشبختی دیگران نیز باشی.خیلی ساده است؛ ولی یک اراده ی پولادین می خواد.

پس، از همین الان، با خودت و خدای خودت عهد ببند که هر روز پیام آور یک صفت خوب، برای چند نفر باشی.

یک پیشنهاد جالب:

می تونی تیتر همین مقاله، یعنی " عطر بهشت " رو در جایی مثلاً درست رو به روی تخت خوابت، نصب کنی تا وقتی از خواب بیدار می شی، همون اول با دیدن عبارت  " عطر بهشت " یاد قولت بیفتی که باید در اسرع وقت با یک کار مثبت ، پیام آور  عشق، صفا، محبت، شادی، مهربانی، انرژی و بسیاری از خوبی های دیگر باشی.

شک نکن این کار شدنی است ...

جسور باشید و مهرورز ... علیرضا بهرامی

پای ورق:

مطلب بالا الهام گرفته از داستان کوتاه و پر مفهوم عطر بهشت اثر خانم پری نقاش پور است ...

 

 

معرفی نویسنده جدید


همراهان صمیمی وبلاگ

خوشحالم از اینکه علیرضا بهرامی را در تیم وبلاگ خود می بینم.

این دوست قدرتمند که از دوستان موفقیتی و انسان های مثبت است

از این به بعد در بخش "تکنیک هایی از موفقیت" مطلب مینویسند.

 در ۲۵ بهمن و ۲۵ اسفند منتظر مطالب ایشان هستیم.

امیدوارم که از مطالب این دوست مثبت اندیش استفاده ببرید.

 

حسین قربانی

 

 


7 راز میلیونرها

 میلیونرها٬ دستورالعمل های مشخصی دارند که بر اساس آنها زندگی می کنند. این یکی از دلایلی است که موجب میلیونر شدن آنها شده است. اگر ثروتی را که آرزو داشته اید بدست نیاورده اید٬ به نظر می رسد که ثروتمندان از رازهایی باخبرند که شما نیستید. این بزرگترین راز است. شاید تا الان با برخی از این رازهای کذائی آشنا شده باشید! اکنون لازم است بجای اینکه فقط آنها را بدانید ٬ آنها را در زندگی خود بکار بگیرید تا شما هم ثروت خود را خلق کنید.

1.    به یادگیری ادامه دهید. برای میلیونر شدن باید اول طرز فکر یک میلیونر را داشته باشید. بسیاری از میلیونرها بر این باورند که بالاترین موهبت شما دانش شماست. افکار شما آینده تان را شکل می دهند٬ افکار خود را عاقلانه انتخاب کنید. برای آزاد کردن تمام استعدادهای بالقوه خود٬ لازم است پیوسته در حال یادگیری٬ کشف و تحصیل کردن باشید. با مطالعه کتاب٬ گوش کردن به ابزار شنیداری و شرکت مستمر در سمینارها٬ بر بزرگترین امتیاز خود سرمایه گذاری کنید. با ادامه تحصیلات خود فراتر از سال های مدرسه٬ به چیزهایی فراتر از حد تصور خود در زندگی دست خواهید یافت.

2.    کمتر از وسع مالی خود خرج کنید. این شاید خبر دست اولی که منتظرش بودید نباشد اما این راز٬ صرف نظر از اینکه چه درآمدی دارید٬ شما را به سوی موقعیت میلیونر شدن سوق می دهد. این نکته در گفته بیل ارل به خوبی گنجانده شده : "اگر خرج شما بر دخل تان پیشی بگیرد٬ آنگاه هزینه تعمیرات و نگهداری شما عامل سقوط شما خواهد شد". یک میلیونر نوعی٬ کمتر از درآمد خود خرج کرده و مابه تفاوت آن را سرمایه گذاری می کند. میلیونرها ترجیح می دهند مصرف بالای امروز را قربانی کنند تا برای یک عمر به استقلال مالی فردا دست یابند.

3.    کار و کاسبی مبتنی بر علاقه خود راه بیندازید. اکثر ثروتمندان در دنیا مالک شغل خود هستند. برای خلق ثروت واقعی٬ باید درگیر شغل خودتان باشید٬ ترجیحا کاری باشد که به آن علاقه دارید. میلیونرها به موفقیت دست پیدا می کنند چون کاری را انجام می دهند که به آن علاقه دارند. آنها کاری را که انجام می دهند آنقدر دوست دارند که به ندرت احساس می کنند دارند کار می کنند. آنها قلب خود را برای کاری می گذارند و پول به سوی آنها سرازیر می شود. اینجا همان جایی است که پول هست. شما هرگز با کار کردن برای دیگران ثروتمند نمی شوید. کاری را که دوست دارید پیدا کنید٬ چیزی که به آن علاقه دارید٬ در رابطه با علاقه مندی خود کار و کاسبی راه بیندازید و ببینید چگونه پول به سوی شما سرازیر می شود.

4.    پشتکار داشته باشید. در راه بدست آوردن ثروت خود٬ قطعا با موانع کوچک و بزرگی مواجه خواهید شد. رمز این مرحله این است که بر موانع پیروز شده و به حرکت ادامه دهید. تسلیم نشوید٬ مصر باشید. ثروت واقعی همیشگی٬ تنها با برداشتن گام های بلند بر موانع موجود در مسیر ثروتمند شدن بدست می آید. "جاده موفقیت٬ از میان دره تواضع٬ انتهای مسیر شکیبایی و از کنار دشت های لم یزرع پشتکار می گذرد. تاکنون هیچ راه میانبر دیگری کشف نشده است".

5.    از وقت و ثروت خود به عنوان اهرم استفاده کنید. میلیونرها نه تمایل دارند که همه چیز را خودشان امتحان کنند و نه وقت این کار را دارند. هنگامی که زمان ثروتمند شدن فرا می رسد٬ آنها از پول خود استفاده نمی کنند. اگر می خواهید میلیونر شوید باید بدانید چگونه تاثیرگذار باشید. میلیونرها افراد مناسب را به خدمت می گیرند تا کارهایی فراتر از آنچه از دست خودشان برمی آید٬ را انجام دهند.

6.   در معاملات املاک سرمایه گذاری کنید. دکتر دولف دوروس٬ سرمایه گذار مشهور املاک٬ می گوید: " ثروتمندان همگی و تقریبا بدون استثنا یک وجه اشتراک دارند: آنها ثروت خود را یا در معاملات املاک بدست آورده اند یا وقف این کار کرده اند. برای شروع سرمایه گذاری شغلی خود در املاک هرگز دیر نیست. با آموزش و حمایت مناسب٬ قادر خواهید بود ثروت دائمی و مطمئنی را برای نسل های پس از خود به جا بگذارید. سرمایه گذاری در املاک٬ یکی از بهترین روش های شناخته شده برای خلق ثروت است حتی اگر در آغاز هیچ پولی نداشته باشید!".

7.    سخاوت داشته باشید. بسیاری از میلیونرها در بخشیدن وقت و ثروت خود به دیگران سخاوتمند هستند. این کاری نیست که پس از ثروتمند شدن آن را آغاز کرده باشند٬ آنها از قبل  - در دوران قبل و در طول زمان ثروتمند شدن - هم بخشنده بوده اند. در واقع بسیاری از میلیونرها حتی برای خود موسسه خیریه دارند. آنها درصدی از ثروت خود را صرف امور خیریه می کنند زیرا ایمان دارند. هرچه بیشتر ببخشید٬ بیشتر دریافت خواهید کرد.

ثروت خود را احتکار نکنید٬ آن را با دیگران قسمت کنید و چند برابر شدن آن را تماشا کنید.

میلیونرها رویاهای بزرگی دارند٬ برای دست یافتن به رویاهای خود اشتیاق فراوانی پیدا می کنند و سپس به طور پیوسته دست به عمل می زنند تا شاهد تحقق رویاهای خود باشند. دستور العمل های فوق را دنبال کنید تا شما هم بتوانید در مسیر میلیونر شدن قرار گیرید!

 

سولماز فروتن

مجله موفقیت

 

 

بخاطر آنچه که دارید شاکر باشید

آیا تابحال به کسی زندگی دوباره داده اید؟ آیا هیچ کدام از اعضای خانواده شما در بیمارستان بستری شده اند؟ اگر اینطور است٬ امیدوارم به مدت طولانی نبوده باشد.

من در سه سال اخیر٬ تمام موقعیت های فوق را بارها تجربه کرده ام.

در طول 18 ماه٬ پس از آنکه چهار بار پشت خط اورژانس انتظار کشیدم٬ 4 بار جان پسرم را نجات دادم و 6 بار در بیمارستان در بستر بیماری بودم.

فراموش کردم بگویم. به ما 3 بار گفته بودند که پسرم احتمالا تا بیست و چهار ساعت آینده زنده نخواهد ماند.

آیا سخنان من تلخ است؟ خیر٬ من بخاطر این تجربیات به نوعی شاکر هستم. اگر بخاطر پسرم نبود من امروز به این کار مشغول نبودم. بخاطر او٬ تمام اولویت های من تغییر کردند.

من می توانستم یکی از کسانی باشم که غرق در حسرت شده اند از اینکه چقدر بد شانس هستند و زندگی شان چقدر ناعادلانه است. اما من تصمیم گرفتم اینگونه نباشم. من تصمیم گرفتم از این واقعیت که پسر سه ساله ام به سختی ناتوان شده بود و تا آخر عمر همینطور باقی می ماند٬ درس مثبتی بگیرم. من شغلم را ترک کردم تا برای مراقبت از خانواده ام وقت بگذارم. اکنون وقت بیشتری را با همسر و پسرم سپری می کنم و می توانم دختر 6 ساله ام را هر روز به مدرسه ببرم. من به این نتیجه رسیدم که زندگی برای زندگی کردن است و پول (اگرچه داشتن آن خوب است) نباید انگیزه اولیه برای کار کردن باشد.

اکنون قدر این خوشبختی را می دانم.

خانواده های زیادی هستند که مثل ما بچه های خاص ندارند که به خوش شانسی پسر من باشند. ما خوشبختیم چون دختر سالمی داریم. من خوشبختم چون همسر بسیار خوبی دارم. قرار گرفتن در چنین موقعیتی موجب می شود قدر چیزهای خوب را بدانید بجای اینکه بر چیزهای بد متمرکز شوید.

من به حال خانواده هایی که تعطیلات را با هم به گردش می روند٬ در پارک با هم بازی می کنند یا برای صرف غذا بیرون می روند غبطه می خورم. ناراحت کننده ترین چیزها برای من٬ آن چیزهایی نیستند که ندارم بلکه چیزهایی است که دارم بدون اینکه متوجه باشم برگ برنده من در بازی زندگی هستند. بخاطر تمام آن کارهایی که می توانید انجام دهید و هر آنچه که می توانید باشید٬ شکر کنید و دلواپس چیزهایی که آرزویشان را دارید نباشید. اگر بتوانید درک کنید که چقدر خوشبخت هستید٬ آنگاه درست مثل من٬ زندگی تان به تدریج رو به بهبود می رود. بخاطر اینکه سقفی بالای سرتان دارید٬ برق دارید٬ تلویزیون دارید و آب دارید٬ شکر کنید. در این دنیا خیلی ها هستند که هیچ کدام از اینها را ندارند و در نهایت از من و شما خیلی موفق ترند.

اگر بتوانید سپاس خود را بخاطر چیزهایی که دارید نشان دهید و از انرژی خود برای بدست آوردن چیزهایی که ندارید استفاده کنید٬ آنگاه روی اولین پله از پلکان موفقیت قرار خواهید گرفت.

به امید موفقیت همگی ما!

 

ترجمه: سولماز فروتن

 مجله موفقیت

 

جلسات خانوادگی

جلسات خانوادگی٬ فرصتی را پدید می آورند تا احساسات حال و هوایی عوض کنند و معتبر شوند. زمانی که نوبت به مسافرت های خانوادگی و سایر عملکردهای کوچک و بزرگ خانواده می رسد٬ این جلسات به فرزندان کوچکتر اجازه می دهند تا احساس کنند آنها هم بخش مهمی از فرآیند تصمیم گیری هستند.

 

پیش از آغاز اولین جلسه٬ چند قانون اصولی را وضع کنید٬ مانند:

 

  • با صدای آرام صحبت کنید.
  • از صدا کردن سایرین با اسم کوچک٬ اشاره کردن با انگشت و کنایه زدن خودداری کنید.
  • تلویزیون٬ رادیو و تلفن خاموش باشند.
  • به هر کس اجازه داده شود نگرانی ها و عقاید خود را بیان کند.
  • قبل از تصمیم گیری٬ به تمام نظرات گوش کنید.
  • اگر کسی شکایتی دارد٬ سایرین باید حداقل یک راه حل ممکن برای آن موقعیت ارائه دهند.

 

محل برگزاری جلسات خانوادگی در آینده٬ باید در همان جلسه اول مشخص شود. در این قسمت چند نمونه آورده شده اند:

 

  • احاطه زمان

به سادگی٬ روی زمین به شکل دایره دور هم بنشینید. موضوعی را به عنوان نمونه برای صحبت کردن در نظر بگیرید. این موضوع می تواند یک حیوان کوچک٬ یک گردن بند٬ یک کلاه یا هر شی دیگری که وجود دارد. هر کس موضوع را در دست می گیرد٬ می تواند صحبت کند. وقتی صحبتش تمام شد٬ باید موضوع را به دیگری واگذار کند.

 

  • قرار ملاقات در رستوران

به صورت نوبتی٬ هر یک رستوران مورد علاقه خود را انتخاب کرده و میزبان خانواده خود در این جلسات باشید. برای این مورد٬ یک بعد از ظهر یا عصر در وسط هفته یا ساعات خلوت را انتخاب کنید تا از شلوغی دور باشید.

 

  • پناهگاه سرگرمی

من خانواده هایی را می شناسم که جلسات خود را در مکان هایی برگزار می کنند که سرگرمی های مورد علاقه آنها را ارائه می کنند. به عنوان مثال٬ خانواده ای جلسات خود را در سالن بولینگ برگزار می کردند. به محض اینکه جلسه به پایان می رسید٬ آنها با یکدیگر بولینگ بازی می کردند. خانواده دیگری٬ با برگزاری جلسات در کتابفروشی٬ گردهمایی خود را با علاقه شان به کتاب همراه می کردند. و اما خانواده دیگری که من می شناسم٬ جلسات هفتگی خود را بعد از بازی لذت بخش فوتبال برگزار می کنند. این انتخاب٬ ترکیبی از روابط متقابل خانواده و سرگرمی است.

سولماز فروتن

مجله موفقیت

2 : قدرت نيروی حال


  لحظات را گذرانديم تا به خوشبختی برسيم،
اين لحظات خود خوشبختی بود.

  •   سعی کنید در طول روز لبخند بزنید و نشان دهید که شاد هستید

  هرگز لبخند را ترك نكن حتی اگر ناراحتی! چون كسی امكان دارد عاشق لبخند تو باشد.

  لبخند زدن در هنگام سختي و ناملايمات زندگي،

 نشان دهنده ی قدرت يك ذهن استوار است.

پس لبخند بزنيد ای  قدرتمندان! تلاش كنيد بالاخره راز زندگی را دريابيد.

همراهان صميمی:

 اگر گذشته ای داريد كه پريشانتان می كند فراموشش كنيد .همين الان بهترين زمان برای فراموش كردن گذشته است. آينده در اختيار شماست.

 دوباره زندگی خود را با كمك نيروی حال بسازيد و به آن ايمان داشته باشيد.

زندگی زيباست يادتان باشد كه يك اراده ی قوی بر همه چيز غالب می شود و

 هر چه هست از حالا به بعد است...

 كاپلو يكی از بزرگان عرصه ی مربي گری می گويد:

 من هرگز به گذشته فكر نمی كنم  ،من فقط به حال و آينده فكر می كنم.

پس عزيزان دل بكوشيد كه آينده ی خود را با كمك نيروی حال دريابيد و شما می دانيد كه : 

 ارتباط با خدا ارتباط نزديكی است به خصوص الان كه نزديك به ماه مبارك

 رمضان هستيم؛

ارتباط با خدا را كوچك مشماريد مطمئن باشيد برايتان آرامش می آورد.

1 : تکنیک لذت شکرگزاری

 

  • علاوه بر اینکه از زندگی خود لذت می برید ، خداوند را شکر گزار باشید و با این لذت زندگی کنید.

زمان می گذرد اما طلا نيست . ايا شما حاضريد جوانی يا عمر خود را بدهيد و طلا بگيريد!

اگر كسی به شما همين الان بگويد زندگی ات را به من بده و من بجايش كلی   پول و طلا 

 میدهم چه می كنيد؟

 قطعا" نمی پذيريد چون ميخواهيد زندگی كنيد . زندگی را دوست داريد و برای آن تلاش کردید و حتما"علایقی دارید...

                                      بياييد همين الان وعده ای با هم بگذاريم:

بيائيداز زندگيتان لذت ببريد مهم نيست چند سالتان است و در چه شرايطی

 هستيد مهم اين است كه از ذره ذره ی آن لذت ببريد و حتی هر ذره ی آن را

 چندين باربچشيد و

بيائيدخداوند مهربان را بخاطر همه چيز شكر بگوييم حتی چيزهايی كه از

 نظرمان كوچك هستند.ولي همين ها هم ارزشمند هستند.

خدا را شكر

                             كه هر روز صبح زود بايد با زنگ ساعت بيدار شوم.اين يعنی من هنوز زنده ام. 

خدا را شكر

                   كه گاهی اوقات بيمار می شوم. اين يعنی به ياد می اورم كه اغلب اوقات سالم هستم.

خدا را شكر

                           كه بايد زمين را بشويم و پنجره ها را تميز كنم. اين يعني من خانه ای دارم.

 

                                                           به اميد ديدار با شما در بالاترين قله هاي موفقيت

                                                                      لبتان شاد و دلتان خوش و خرم